حرف دل

دیده ای گاه گاه در شب تار
که دل از بیم عشق جان سپرد ...
شود ابری در آسمان پیدا
که نه می باردو نه می گذرد
عشق ... ای عشق جاودانه من
تو همان تیره ابر خیره سری
سر گران ایستاده بر سر من
که نه می باری و نه می گذری ...
.
.
.

دیشب رو دیوار تختش نوشت :

بودنت را - حتی بدون هیچ بودنی - دوست دارم .